وبلاگicon

اسلایدر

عروج



روز های پابوس آقا

از خاک تو کسب آبرو کردم من/با عطر ضریح تو وضو کردم من

امام رضا(ع)

 اول: یک سلام
دوم: یک حرف


نشست کبوتر پرید،دل او هم.
زیارتنامه‌ای در کار نبود، فقط نگاه می‌کرد، فقط نگاه! به ضریح نه، که به روبرو.
روبرو اما هیچ نبود. تنها خودش بود و او !
نه صحن و سرا می‌شناخت، نه سقاخانه را می‌فهمید.
کم کم نم می‌زدند روی صورتش.
خیس شد،
تنها همین کافی بود.

در دلش حالا نقاره می‌زنند.
کاش اینجا ...حرم بود. 

رضیه حکیمی




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: شعر,
تاريخ شنبه 4 مرداد 1392سـاعت 9:33 نويسنده ساجده میرزایی|